بی تردید این موجود حریص را اگر مهلت ١٠٠٠ ساله ای عنایت شود باز هم در بیشه های خلوت و تاریك تنها فكری كه مایه تسكین ذهن او می گردد،زندگی طولانی است.
شاید تنها خبر خوشی كه طعمش تا چندین سال فراموش نخواهد شد و تنها مشقتی كه تحملش لذیذ می گردد در راه عمر طولانی و جاویدانی است.
ایا شده یك روزی وقت خود را صرف مساحت زندگی بكنیم و ابعاد افقی و عمودی ان را در ترازوی عدالت وجدان خودمان بگذاریم كه چرا از دو زندگی مجزا گزینه بدتر را هراسان انتخاب كرده ایم.؟
ایا شده در زندگی یك روزی با جدیت در دادگاه تهذیب از خودمان بازخواست كنیم ،وچون بازپرسی كینه ای كه فقط در كمین كلماتی نشسته كه بر علیه متهم از انها استفاده كند از خودمان بازپرسی كرده وخودمان را متهم شناخته وبرای چند سالی در ندامتگاه،امید نفسمان را اب خنك دهیم.
ایا شده روزی در كشمكش نفس با روح جانب معنویت را بدون طمع بگیریم وبا افتخار بر این عملكردمان در سالهای دراز زندگی تكیه راحت بزنیم .
اگر چنین نبوده ؟
پس اینده را فروختیم به قیمت مفت،و چون شكارچی گرسنه با چنگ دندان به این دنیا پوچ بی ارزش چسبیدیم .
تا كی چنین خودمان را فریب می دهیم و روزهای بد را به كارنامه زندگی خودمان می افزاییم؟
نظرات شما عزیزان: